کربال تشنه...

خرامهنما: روزگاری نه خیلی دور، دشت کربال دشت طلا بود، هرچه بر زمین میآمد همچون زر، سر از خاک بیرون میآورد، این سفره آنقدر پهن بود که مردمی از شهرها و استانهای دیگر هم اطعام میشدند.
یزیدانی به بهانه ذخیره آب، شمشیرهایی به نام ملاصدرا و سیوند بر گردن این مردم نهادند و زخمهای آن به مرور، جان آنها را گرفت تا جایی که امروز دیگر کربال، کربال نیست، کربلاست.
اندک مردمی که هنوز در این دیار ماندهاند آخرین امیدهای خود را روی زمین ریختهاند به امید آنکه کربال تشنه، سیراب شود، معلوم نیست که این آب به دستور خدا بیاید یا از سوی بنده خدا اما واقعیت در تشنگی کربال است.
خداوندا، تو ببار که مهربانیت بی منت است، خداوندا تو از درگاه لطف و کرمت نوری بر دلها بتابان که این مردم دیگر تابی برای تقلا ندارند.
برچسب زده شده با : خرامه , کربال تشنه , بخش کربال خرامه , سد ملاصدرا , سد سیوند ,